161 مدخل
هی، عجله کردن، شتاب کردن، شتابیدن، زود رفتن، بشتاب رفتن
hieromachy
هیلند
سلسله مراتب
جراحی
هیراپیکرا
hie, hurry
hierogrammateus
hieracium
hieing