23 مدخل
ریزش، نم نم باران
درخشان
مایع حفاری
حفاری، حفر، مته زنی، تمرین، تمرین نظامی، ایجاد سوراخ با مته
خرگوش، خرده خرده پیش بردن، چکانیدن، پابپا کردن، چکشیدن، چکیدن
دکل حفاری
drivelingly
frizzling، غذا را سرخ کردن، جزجز کردن، فر زدن، فر دادن مو