conductivityدیکشنری انگلیسی به فارسیهدایت، رسانایی، قابلیت هدایت، قابلیت رسانایی، ضریب هدایت یا انتشار
conductivitiesدیکشنری انگلیسی به فارسیهدایت، رسانایی، قابلیت هدایت، قابلیت رسانایی، ضریب هدایت یا انتشار
رسانشدیکشنری فارسی به انگلیسیcommunication, conduction, conductivity, conveyance, delivery, extension, reach