aposterioriدیکشنری انگلیسی به فارسیآپوستیری، از مخلوق بخالق پی برده، استقرایی، از معلول بعلت رسیده، استنتاجی، با استدلال قیاسی
a posterioriدیکشنری انگلیسی به فارسیa posteriori، از مخلوق بخالق پی برده، استقرایی، از معلول بعلت رسیده، استنتاجی، با استدلال قیاسی
تجربیدیکشنری فارسی به انگلیسیa posteriori, empirical, experiential, experimental, practical, tentative