accentدیکشنری انگلیسی به فارسیلهجه، تاکید، تلفظ، تشدید، مد، تکیهء صدا، علامت تکیهء صدا، طرز قرائت، قوت، صدا یا اهنگ اکسان، ضربه، با تکیه تلفظ کردن، تکیه دادن، تاکید کردن، اهمیت دادن، مد کردن
accentuatedدیکشنری انگلیسی به فارسیبرجسته، با تکیه تلفظ کردن، برجسته نمودن، تکیه دادن، تاکید کردن، اهمیت دادن
accentuatesدیکشنری انگلیسی به فارسیتشدید می شود، با تکیه تلفظ کردن، برجسته نمودن، تکیه دادن، تاکید کردن، اهمیت دادن