19 مدخل
پرورش دادن، کشت کردن، زراعت کردن، ترویج کردن، خیش زدن، خیش کشیدن
بالغ بر، به اوج رسیدن، بحد اکثر ارتفاع رسیدن، بحد اعلی رسیدن
فرهنگی
فریبنده
کشتزارها، کشت، زراعت، ترویج، تهذیب، تربیت
خودکشي، پرورش نفس
cultivation, education, scholarship
cultivation
cultivation, exercise, manipulation, practice
cultivation, culture, nurture, upbringing