216 مدخل
labyrinth, maze
venerable
uprear
deposition
depose
muscular dystrophy
lucentio
lucubratory
لوکولیت
مزایا
luculently
قابل احترام، محترم، معزز، ابرومند، عالیجناب
قابل اجتناب است، ثابت، معزول نشدنی، برداشته نشدنی
یادآوری می کند، فرا خواندن، بخاطر آوردن، بیاد اوردن، معزول کردن
یادآوری، فرا خواندن، بخاطر آوردن، بیاد اوردن، معزول کردن
ejects، بیرون انداختن، بیرون راندن، پس زدن، دفع کردن، معزول کردن