20 مدخل
alarm
barbarization
competent, proficient, wizard
familiar
barbarize
ترساندن، بوحشت انداختن، متوحش کردن
ترسیدن، ترسیده، هراسان، ترسان، متوحش، سراسیمه، ترسنده
ترسناک، ترساندن، بوحشت انداختن، متوحش کردن
قابل قبول، موحش، سهمناک، ترسناک
ناگوار، مهیب، موحش، سهمگین، رشت، ترس اور، ژیان