معنی فند | واژه یاب

همه دیکشنری مترادف طیفی آزاد

+

جست‌وجوی دقیق

فند

دیکشنری فارسی به انگلیسی

chicanery, expedient, ruse, trick

جست‌وجوی مشابه

فندآمیز

دیکشنری فارسی به انگلیسی

subtle

فندق

دیکشنری فارسی به انگلیسی

filbert

فندق (گیاه شناسی)

دیکشنری فارسی به انگلیسی

hazelnut

فندق شکن

دیکشنری فارسی به انگلیسی

nutcracker

فندقه (گیاه شناسی)

دیکشنری فارسی به انگلیسی

achene

جست‌وجوی متن

fand

دیکشنری انگلیسی به فارسی

فند

finnan haddock

دیکشنری انگلیسی به فارسی

فندق دارچین

chocolate fondue

دیکشنری انگلیسی به فارسی

فندق شکلات

shallow fording

دیکشنری انگلیسی به فارسی

فندق کم عمق

lighters

دیکشنری انگلیسی به فارسی

فندک، گیرانه، کبریت، قایق باری، با قایق باری کالا حمل کردن