فزونیدیکشنری فارسی به انگلیسیabundance, amplitude, excess, overage , overrun, plethora, preponderance, preponderancy, pressure, proliferation, redundancy, rise, step-up, swell, swelling
exuberanceدیکشنری انگلیسی به فارسیانعطاف پذیری، فراوانی، وفور، کثرت، فزونی، سرک، غنا، بسیاری، فرط فیض
increasesدیکشنری انگلیسی به فارسیافزایش، رشد، توسعه، فزونی، ترقی، تکثیر، اضافه، زیاد شدن، افزودن، زیاد کردن، توسعه دادن، توانگر کردن، ترفیع دادن، تکثیر کردن