غریبهدیکشنری فارسی به انگلیسیalien, exotic, foreign, out-of-towner, outsider, stranger, unfamiliar, unknown
naturesدیکشنری انگلیسی به فارسیطبیعت، ماهیت، سرشت، ذات، فطرت، نوع، طبع، خاصیت، گونه، نهاد، روح، خوی، گوهر، منش، سیرت، غریزه، خو، افرینش، مشرب، خمیره، خیم