شخصدیکشنری فارسی به انگلیسیbod, character, figure, individual, jack-, life, man, man _, one, person, person _, soul, spirit, thing, you, figure
personalizesدیکشنری انگلیسی به فارسیشخصی سازی می کند، دارای شخصیت کردن، جنبه شخصی دادن به، شخصیت را مجسم کردن و نشان دادن