sprangدیکشنری انگلیسی به فارسیصعود کرد، پریدن، لی لی کردن، جهش کردن، جهیدن، قابل ارتجاع بودن، حالت فنری داشتن
flirtsدیکشنری انگلیسی به فارسیflirts، حرکت تند و سبک، لاس، لاس زدن، عشقبازی کردن، اینسو و انسو جهیدن، طنازی کردن
overshootingدیکشنری انگلیسی به فارسیبیش از حد، از حد خارج شدن، پرت شدن، بالاتر زدن، اضافه جهیدن، خطا کردن