چالش
واژهنامه آزاد
درگیر شدن در یک بحث یا موضوع.
|| به چالش کشیدن: جدل و تلاش برای نفی ادعاهای طرف مقابل درکارزار. با قدرت کلامی، خود را برتر جلوه دادن، در برابر خودنمایی و قدرت نمایی حریف در میدان جنگ یا مکالمۀ دشمنانه.
چالِش؛ وضعیتی دوگانه که به فردی یا گروهی تحمیل نمایند به طوری که ناگزیر از گزینش یکی از دو انتخاب ناخواسته باشد که در این هنگام می گویند فلانی با چالش مواجه شد، مانند آنکه دو تن از بستگان کسی را ربوده و به او بگویند یکی از این دو را خواهیم کشت و تو یکی را انتخاب کن و بگو! که در این حالت آن کس با چالش روبرو شده است. چالِش؛ در اصل واژه ای است ترکی به معنای جنگ و جدال و زدوخورد از روی تنفر و دشمنی، و نیز به معنای تلاش و کوشش در میدان جنگ یا کارزاری مانند آن است.