هلیدن

واژه‌نامه آزاد

هشتن , گذاشتن , فروگذاشتن , واگذاشتن , هلیدن (مصدر) گذاشتن فروگذاشتن واگذاشتن رهاکردن:((درختی که اکنون گرفتست پای بنیروی شخصی درژید زجای . وگرهمچنان روزگاری هلی بگردونش ازبیخ برنگسلی . )) (گلستان ) (( پرزگل وسنبلست یکسرهگلزارها بیاباغ ای صنم . بهل همهکارها. )) (محمودصبا) فرو هلیدن 1 - پایین گذاشتن بر زمین نهادن 2 - آویزان کردن 3 - پایین افتادن 4 - سست گشتن 5 - آویزان شدن .