26 فرهنگ

ترجمه مقاله

نشستنی

واژه‌نامه آزاد

صندلی. صفت از مصدر نشستن. چیزی که می توان رویش نشست؛ مانند خوردنی، چیزی که می توان خورد؛ نوشیدنی، چیزی که می توان نوشید.