26 فرهنگ

سوءالقنیه

واژه‌نامه آزاد

هرگاه که مزاج از حال طبیعی بگردد و ضعف بر وی مستولی شود، حالی نزدیک به حال مستسقیان پدید آید که طبیبان آنرا سوءالقنیه گویند، و سوءالمزاج نیز گویند. (رک دهخدا) || نام یک بیماری است، به معنای سوءِ مزاج کبدی، که در آن کبد ناتوان می شود و حالی شبیه به بیماری استستقا به شخص دست می دهد. این بیماری پیش درآمد استسقای کبدی است.