26 فرهنگ

اشتو

واژه‌نامه آزاد

چگونه، چطور، به چه صورت. به کسر الف، سکون شین و ضم تاء. مثال:اشتو رفتی؟ اشتو شکست؟ ضمنا باقی واژگان مثال به فارسی آمده نه گویش. (بروجنی) اُشتو؛ تند و سریع. (بهبهانی) اِشتو؛ عجله کردن. شتاب، عجله، دستپاچگی، سراسیمگی، تعجیل