26 فرهنگ

آلامون

واژه‌نامه آزاد

(واژگان ساختۀ کاربران) (Alamon) الکترون. جزء نخست به چم (معنی) شرارۀ آتش، مه نورانى و درخشنده است. از این ریشه داریم:الو یا لهیب، و آلاو یا زبانۀ آتش. جزء دوم به چم «ماهیت، چگونگى» است. ستاک آن چنین است:مودن، مود، مون/مونش. از این رو چم بنیادین این واژه همانا آن چیزى است که ماهیت و چگونىِ درخشندگى دارد. که درست همان چم و کاربرد الکترون است. واژه هاى دیگر از این دست: آلامونیک:الکترونیک؛ آلامونیکى:الکترونیکى؛ آلامونش:Electronical؛ آلامونیکایى:Electronically؛ آلاموتش:Electrotechnic. || بتامون:Proton؛ جزء نخست به چم «مثبت، قطعى» است. پس چم آن مى شود «آن چه ماهیت یا بارِ مثبت دارد» یا همان proton. || نتامون:Neutron؛ جزء نخست به چم «منفى، خنثى» است. پس معنی آن مى شود «آن چه ماهیت خنثى یا بار منفى دارد».