26 فرهنگ

کردن

فرهنگ فارسی طیفی

مقوله: عمل داوطلبانه عمل کردن، کار کردن، حرکت کردن، رفتار کردن، ایفا کردن، انجام دادن، اجرا کردن، به‌جا آوردن، گزاردن اشتغال داشتن ساختن