پاسخدهندهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: شرایط و عَمَلِ شهود اسخدهنده، پاسخگو، جوابگو، متقابل، دادهشده، موظف مرتبط، مربوط، مساوی، برابر، همطراز مکرر حساس خوانده، مدافع اجابتکننده، مستجاب