25 فرهنگ

وقت تلف کردن

فرهنگ فارسی طیفی

مقوله: اختیار آتی ت خودرا تلف کردن، بیهوده تلاش کردن، آب درهاون کوبیدن، زحمت بیخودی کشیدن، تلاش مذبوحانه کردن، ضایعشدن، زحمت بیخودی کشیدن، کار بیهوده‌ و بی‌نتیجه کردن، آهنِ سرد کوفتن (کوبیدن)، آفتابه خرج لحیم کردن، آفتابه خرج لولهنگ کردن، زحمت بیخودی کشیدن، سنگی به‌تاریکیزدن، بخیه به آب‌دوغ زدن وقت دیگری‌راتلف کردن، دنبال (پیِ) نخودسیاه فرستادن