26 فرهنگ

وسیله

فرهنگ فارسی طیفی

مقوله: اختیار آتی یله، منبع، اسباب، منابع، امکانات، مواد اولیه، مواد افزار، سازوبرگ، آلت، لوازم، ابزار ماشین‌آلات، وسایل، مصالح، اسلحه، وسیلۀ‌ نقلیه، اسباب‌آلات، اسباب‌اثاثیه، اسباب‌اثاثه حربه، سلاح دستاویز، بهانه استطاعت، توانایی، استعداد، توان تهیه علل، سرنخ، کلید، ماشه، آغازکننده ◄ نقطۀ آغاز تأمینمالی، منابع مالی، ثروت، دارایی نیروی انسانی، منابع سازمانی، منابع طبیعی وسیله کردن، توسل