26 فرهنگ

وسطی

فرهنگ فارسی طیفی

مقوله: نظم ] وسطی، واسطه، میانی وسط‌ترین، مرکزی میانه، میانه رو، بی‌طرف متساوی‌الفاصله استوایی منصف نصف‌شده