26 فرهنگ

نمودن

فرهنگ فارسی طیفی

مقوله: رسانۀ ارتباط . وسیلۀ انتقال اندیشه ن، نمایاندن، نشانهبودن از چیزی، منعکس کردن، نشان دادن، ارائه کردن، دلالت داشتن، نشانگر بودن، بیانگر بودن نمایش دادن، ترسیم کردن، طرح کشیدن، طرحریزی کردن، خطوط کلی چیزی‌را کشیدن، کشیدن، نقاشی کردن