ناکام گذاشتن
فرهنگ فارسی طیفی
مقوله: تداوم اندیشه
شتن، ناکام کردن، حاجت وتوقع را برنیاوردن، انتظارات را برآورده نکردن، امید کسی را مبدل بهیأس کردن، دلسرد کردن، سرخورده کردن، قال گذاشتن
بینتیجه گذاردن، خنثی کردن، مانع شدن
خیانت کردن، نادرست بودن
مأیوسکردن، نتیجه ندادن