25 فرهنگ

میدان

فرهنگ فارسی طیفی

مقوله: تضاد در عمل (اختیار فردی) دان، صحنه، زمین، زمینبازی، سکو، میزگرد، کانون میدان جنگ▼ استادیوم، سالن، چمن عرصه، پهنا، پهنه، ساحت، گستره، محوطه، دامنه صفحۀ شطرنج، تخته‌نرد ساحل، پلاژ، محل تفریح میدان مغناطیسی، شار ◄ جریان پلاتفرم زمین بسکتبال، دشک کشتی، تشک، ترامپولین فضای محدود، محدوده ◄ محل سالن سرپوشیده زمین فوتبال، محوطۀپنالتی، هجده‌قدم