میدان
فرهنگ فارسی طیفی
مقوله: تضاد در عمل (اختیار فردی)
دان، صحنه، زمین، زمینبازی، سکو، میزگرد، کانون
میدان جنگ▼
استادیوم، سالن، چمن
عرصه، پهنا، پهنه، ساحت، گستره، محوطه، دامنه
صفحۀ شطرنج، تختهنرد
ساحل، پلاژ، محل تفریح
میدان مغناطیسی، شار ◄ جریان
پلاتفرم
زمین بسکتبال، دشک کشتی، تشک، ترامپولین
فضای محدود، محدوده ◄ محل
سالن سرپوشیده
زمین فوتبال، محوطۀپنالتی، هجدهقدم