قوی

فرهنگ فارسی طیفی

مقوله: علیت ، زورمند، پرزور، نیرومند، قدیر، مسلط، مقتدر، قابل تنومند▼، جوان باقدرت، قدرتمند، توانا افضل، برترین ارشد، برتر فاتح، غالب، چیره، موفق قاطع، سلطه‌جو، مستبد وادارکننده، اجباری مستدل، مؤکد آهنین، فولادین، محکم، سخت (سفت) آبدیده، نشکن، محکم تغییرناپذیر گیرا، قوی، مستی‌آور پُرقوت، تیز، تندوتیز، محرّک استوار، چگال سخت‌جان