فعالیت
فرهنگ فارسی طیفی
مقوله: عمل داوطلبانه
لیت، جنبش، حرکت، اشتغال، جنبوجوش، بدوبدو، عضویت، مشارکت
ازغفلت بیرون آمدن، انتباه، آگاهی، هوشیاری، بیداری▼
بیخوابی
انگیختن، فعال کردن، انگیزش
فعالیت زیاد، پُرکاری▼
عملکرد، کارکرد، فعال بودن، عاملیت
مسابقه، عزم، پافشاری