26 فرهنگ

فعالیت

فرهنگ فارسی طیفی

مقوله: عمل داوطلبانه لیت، جنبش، حرکت، اشتغال، جنب‌وجوش، بدوبدو، عضویت، مشارکت ازغفلت بیرون آمدن، انتباه، آگاهی، هوشیاری، بیداری▼ بی‌خوابی انگیختن، فعال کردن، انگیزش فعالیت زیاد، پُرکاری▼ عملکرد، کارکرد، فعال بودن، عاملیت مسابقه، عزم، پافشاری