26 فرهنگ

رقصیدن

فرهنگ فارسی طیفی

مقوله: احساسات فردی ای کوبیدن، دستافشاندن، به‌رقص آمدن، قردادن، پشتک زدن، چرخیدن، پریدن به‌رقص آوردن