26 فرهنگ

دوستدار

فرهنگ فارسی طیفی

مقوله: احساسات بین فردی عاشق▼، وفادار، فداکار، هوادار، علاقمند (علاقه‌مند)، ارادتمند، بت‌پرست، پابند، دل‌بسته، عاشق‌پیشه، عشقی، مرید، مشتاق دل‌سپرده، دلداده پا[ی]بست، محب