26 فرهنگ

دور (فراتر)

فرهنگ فارسی طیفی

مقوله: بُعد ] دور (فراتر)، فاصله‌دار، بعید راه دور، ازراه دور، دوربرد محیطی، پایانی، نهایی دورتر، آنسوتر، فراتر، عقب دورترین، منتهاالیه، اقصا (اقصی) خارج ازدید، ناپدید، نامرئی، ناپیدا طولانی بَری، مبری، منزه، پاک