25 فرهنگ

خام

فرهنگ فارسی طیفی

مقوله: عمل داوطلبانه ساده‌لوح، بی‌غل‌وغش، بی‌تزویر، بی‌تکلف، ناشی، صادق، بی‌ریا، روراست، بی‌گناه ناآزموده، ناپخته، بی‌تجربه ساده‌دل، خوش‌باور، زودباور رُک، بی‌رودربایستی، صریح بی‌تربیت، بی‌اصل، بیابانی، بدوی بسیط، ساده بی‌پیرایه، کلام ساده ◄ ساده و بی‌پیرایه [حالت اسمی ◄ شخص خام▲]