26 فرهنگ

تغییر دادن

فرهنگ فارسی طیفی

مقوله: تغییر دادن، عوض کردن، تبدیلکردن، تنوع بخشیدن، جرح و تعدیل کردن گشاد کردن، تنگ کردن تصحیح کردن، اصلاحکردن، بهتر کردن، نو کردن ازشکل طبیعی خارج کردن، تغییر شکلدادن ازریخت انداختن، بدشکل کردن ضعیف کردن، تقویت کردن حقیقت را وارونه جلوه دادن، مخفی کردن، کتمان کردن باهم عوض کردن، تبدیلبه‌احسن کردن، تبادل کردن جابه‌جاکردن، منتقل کردن باعث شدن، اثر گذاشتن، اثر داشتن، تأثیر داشتن تعدیل کردن، میزان کردن، سازگار کردن درست کردن، شکل دادن انقلاب کردن روی هم گذاشتن، جمع کردن تولید کردن، فرآوری کردن، تبدیل کردن رنگ کردن