25 فرهنگ

به‌آب انداختن کشتی

فرهنگ فارسی طیفی

مقوله: حرکت عل] به‌آب انداختن کشتی بادبان برافراشتن، سفر کردن ملاح شدن، به‌دریا رفتن رهیابی کردن پارو زدن