بهتر کردن
فرهنگ فارسی طیفی
مقوله: اختیار آتی
ن، بهبود دادن، خوبکردن، ترقی دادن، اصلاح کردن▼، اصلاحات کردن، تغییر دادن
مرمت کردن، وصلهپینه کردن، تعمیر کردن
تبدیل کردن، تأثیر داشتن، پاک کردن
بههم آوردن، بالا بردن، بالا کشیدن
درمان کردن
آببندی کردن، هرس کردن