26 فرهنگ

بهتر کردن

فرهنگ فارسی طیفی

مقوله: اختیار آتی ن، بهبود دادن، خوبکردن، ترقی دادن، اصلاح کردن▼، اصلاحات کردن، تغییر دادن مرمت کردن، وصله‌پینه کردن، تعمیر کردن تبدیل کردن، تأثیر داشتن، پاک کردن به‌هم آوردن، بالا بردن، بالا کشیدن درمان کردن آب‌بندی کردن، هرس کردن