26 فرهنگ

بهانه

فرهنگ فارسی طیفی

مقوله: اختیار فردی؛ عام بهانه، انگیزۀ ظاهری، دست‌آویز، مستمسک مطالبۀ بی‌اساس، ادعا، مدعا، فقدان حق، اظهار، تأکید، درخواست، تظاهر اتهام، ایراد، اشکال، انتقاد عذر، آتو، توجیه، حمایت راه گریز، مفرّ، فرار وسیله عذرتراشی، بهانه‌تراشی، مانع‌تراشی، تعلل، تأخیر