26 فرهنگ

بدمزه

فرهنگ فارسی طیفی

مقوله: مادۀ آلی زه، بدطعم، بیمزه، زننده، ناخوشایند، نامطبوع، ناگوارا، تلخ گند، متعفن، فاسد، فاسدشده، گندیده، مانده، سمی سوخته غیرآشامیدنی، خراب، تیز [مزه]، ترش، بدبو آزاردهنده، مکروه، ناگوار شور، نمکی