باز
فرهنگ فارسی طیفی
مقوله: شکل
باز، گشاده، گشوده، مفتوح، فراز
درمعرض دید، بازاری، علنی، دردسترس یا در معرض دید همگان، سرگشاده، بیحجاب، آشکار
بدون مانع، بیحفاظ
دایر، جاری، فعال، مشغول کار
شکفته، شکوفا، خندان
فراخ، گشاد، وسیع، منبسط
سرباز، روباز، بدون سقف