25 فرهنگ

کردن

فرهنگ مترادف و متضاد

۱. اجرا کردن، انجامدادن، عمل کردن
۲. ساختن
۳. ادا کردن، بهجایآوردن، گزاردن
۴. آرمیدن، جماع کردن، مجامعت کردن