26 فرهنگ

پشتسرهم، متوالیمتصل شدن

فرهنگ مترادف و متضاد

۱. چسبیدن، بههم پیوستن ≠ جدا شدن، منفصلشدن، گسستن
۲. وصل شدن، پیوستن
۳. مرتبط شدن، وابسته شدن
۴. واصل شدن
۵. ملحق شدن