26 فرهنگ

ترجمه مقاله

مرئی شدن

فرهنگ مترادف و متضاد

ظاهر شدن، هویدا گشتن، پدیدار گشتن، آشکار شدن، پیداشدن، قابلرویت شدن، دیده شدن