26 فرهنگ

مختل شدن

فرهنگ مترادف و متضاد

۱. اختلالیافتن، تباه شدن
۲. آشفته شدن، پریشان شدن
۳. ازنظم و ترتیب افتادن، ازروال عادی خارج شدن