26 فرهنگ

حاضر شدن

فرهنگ مترادف و متضاد

۱. حضوریافتن، ظاهر شدن، حاضر گشتن
۲. آماده شدن، فراهم شدن، مهیا شدن
۳. مهیا گشتن، قبولمسئولیت کردن
۴. با هم کنار آمدن، توافق کردن، به توافق رسیدن