حشو

فرهنگ فارسی معین

(حَ) [ ع . ] (اِ.) 1 - آن چه که با آن درون چیزی را پر کنند. 2 - مردم فرومایه و پست . 3 - کلام زاید که در وسط جمله واقع شود و حذف آن به معنای جمله لطمه ای وارد نکند.

برای این واژه معنی دیگری پیشنهاد دهید. پس از تأیید، معنی پیشنهادی با نام‌تان در سایت منتشر خواهد شد.

خرید اشتراک
افزودن واژه
افزونه مرورگر
درباره
ارتباط با ما