استعمار

فرهنگ فارسی معین

(اِ تِ) [ ع . ] 1 - (مص م .) آبادانی خواستن . 2 - (اِمص .) آباد کردن کشور به ظاهر و غارت و چپاول آن در نهان .

برای این واژه معنی دیگری پیشنهاد دهید. پس از تأیید، معنی پیشنهادی با نام‌تان در سایت منتشر خواهد شد.

خرید اشتراک
افزودن واژه
افزونه مرورگر
درباره
ارتباط با ما