26 فرهنگ

میدان بینایی محیطی

peripheral visual field

واژه‌های مصوب فرهنگستان

سراسر میدان بینایی به استثنای ناحیه‏ای که با گودۀ مرکزی لکۀ زرد منطبق است متـ . میدان بینایی غیرمستقیم indirect visual field