26 فرهنگ

ترجمه مقاله

تعریف ساختواژی‌ـ‌ معنایی

morphosemantic definition

واژه‌های مصوب فرهنگستان

تعریفی که از بازگویی دست‌کم یکی از اجزای ترکیبی یا اشتقاقی خود اصطلاح به دست می‌آید متـ . تعریف صرفی ـ معنایی