26 فرهنگ

wracks

/rak/

دیکشنری انگلیسی به فارسی

دزدان دریایی، کشتی شکستگی، خرابی، بدبختی، اشغال سبزی، خرد و متلاشی شدن، خراب کردن، ویران شدن